تحلیل تطبیقی شعر فروغ فرخزاد و نیهیلیسم نیچه ای
فریدریش نیچه، فرهنگ دوران معاصر را به سبب غلبهی تفکّر مفهومی سقراطی، در مواجهه با بحران نیهیلیسم میدید. او پس از اعلام مرگ ارزشهای تعقّلمدارانهی افلاطونی، ابتدا نیهیلیسم را به دو گونهی اساسی منفعل و فعّال تقسیم و آنگاه راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همهجانبهی زندگی را گذر از نیهیلیسم منفعل به...
Saved in:
| Main Authors: | , |
|---|---|
| Format: | Article |
| Language: | fas |
| Published: |
University of Tehran
2020-08-01
|
| Series: | پژوهش ادبیات معاصر جهان |
| Subjects: | |
| Online Access: | https://jor.ut.ac.ir/article_77627_33930679eb94a90905298f65fe6bf1bd.pdf |
| Tags: |
Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
|
| Summary: | فریدریش نیچه، فرهنگ دوران معاصر را به سبب غلبهی تفکّر مفهومی سقراطی، در مواجهه با بحران نیهیلیسم میدید. او پس از اعلام مرگ ارزشهای تعقّلمدارانهی افلاطونی، ابتدا نیهیلیسم را به دو گونهی اساسی منفعل و فعّال تقسیم و آنگاه راه آفرینش ابرانسان و تصدیق همهجانبهی زندگی را گذر از نیهیلیسم منفعل به فعال معرفی میکند که در فلسفهی او تقریباً معادل مراحل دگردیسیهای جان: شتر، شیر و کودک است. شعر فروغ فرخزاد هم، از سویی بازتاب احساس یا اندوه فلسفی اوست و از سوی دیگر، با داشتن ویژگیهایی چون: بازتاب ارزش و حیثیت حیاتِ عاطفی و حسّی انسان، آزاداندیشی و نبرد با شیوههای ادراک رایج، واقعگرایی، باور به پویایی و جاودانگی و داشتن سیری تحوّلی برای پذیرش کامل زندگی، گویای مقابلهی او با این جهانبینی نیهیلیستی و گذر پیروزمندانهی او از نوعی نیهیلیسم منفعل به فعال است. هدف از این جستار جستوجوی پیوندگاههای فلسفهی غیرمفهومی و شاعرانهی نیچه از رهگذر نیهیلیستی با جهانبینی خاصّ فروغ از رهگذر سیر تحوّلی- تکاملی اندیشه و شعر اوست. روش تحقیق، کیفی و رویکرد غالب ناظر بر تحلیلها، رویکرد نقد فلسفی از گونهی فلسفهی غیرمفهومی و گاهی رویکرد توصیفی با تکیه بر گزارههای شاعرانهی آن دو است. |
|---|---|
| ISSN: | 2588-4131 2588-7092 |