مظاهر خالق در عالم از نظر مولانا جلالالدین رومی و متفکران و ادبای مکتب رومانتیک در آلمان
فرهنگ را میتوان مجموعهای پویا در نظر گرفت که علاوه بر عوامل درونی، از عوامل بیرونی نیز تأثیرپذیرفته، الهام میگیرد، خودرا وفق میدهد و از این طریق همواره در حال تغییر و تحول است. ادبیات، به عنوان یکی از مظاهر فرهنگ به وضوح بیانگر این تأثیرات متقابل است. البته در بسیاری از موارد ریشة مشترکات بین فر...
Saved in:
| Main Author: | |
|---|---|
| Format: | Article |
| Language: | fas |
| Published: |
University of Tehran
2009-02-01
|
| Series: | پژوهش ادبیات معاصر جهان |
| Subjects: | |
| Online Access: | https://jor.ut.ac.ir/article_27664_4b1b6e0ee86b1a1d64d92c7b24f5bd75.pdf |
| Tags: |
Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
|
| Summary: | فرهنگ را میتوان مجموعهای پویا در نظر گرفت که علاوه بر عوامل درونی، از عوامل بیرونی نیز تأثیرپذیرفته، الهام میگیرد، خودرا وفق میدهد و از این طریق همواره در حال تغییر و تحول است. ادبیات، به عنوان یکی از مظاهر فرهنگ به وضوح بیانگر این تأثیرات متقابل است. البته در بسیاری از موارد ریشة مشترکات بین فرهنگها لزوماً از درون خود آنها بر نخواستهی بلکه میتواند متأثراز عوامل بیرونی باشد. به عنوان مثال میتوان افکار عرفانی- فلسفی را نام برد، که از یک حیطة فرهنگی وارد حیطة دیگر شده وبرسیر افکار در آن بستر اثر میگذارند.
در مقالة حاضر از یک سو نمونههایی از آثار شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم خورشیدی (دوازده میلادی)، مولانا جلال الدین رومی، ذکر شدهاند که در آنها شاعر به مظاهر خالق در عالم اشاره دارد. از سوی دیگر نمونههایی از آثار و افکار ادبای دورة رومانتیک آلمان همچون نووالیس وشلگل، متعلق به قرن هجده میلادی، عنوان میشوند که این نمونهها نیز بیانگر نحوه نگرش این ادبا نسبت به مظاهر خالق در عالم هستند. علی رقم وجود تفاوتهای بسیار به لحاظ شرایط تاریخی و فکری، شباهتهای بسیاری میان آثار پدید آمده در این دو بستر مشاهده میشوند. با توجه به آشنایی هر دو بستر با افکار فیلسوفانی چون افلاطون و نوافلاطونیان میتوان بر اساس مقایسة نمونههای ذکر شده با افکار این فیلسوفان نتیجه گرفت که وجه اشتراک آنها افکار افلوطینی است. |
|---|---|
| ISSN: | 2588-4131 2588-7092 |