کارآفرینی بر مدار قدرت: بررسی چندسطحی تعامل‌های سیاسی و نهادی در ایالات متحده

با وجود تحقیقات گسترده دربارة رابطة کارآفرینی سیاسی و قدرت، تأثیر بستر سیاسی بر فعالیت‌های شرکتی همچنان نیازمند بررسی دقیق‌تر هست. شرکت‌های بزرگ از طریق اعمال قدرت قهری (لابی‌گری و کمک‌های مالی)، قدرت ترغیبی (تبیین سیاست‌ها)، و قدرت اقتدارگرایانه (تثبیت جایگاه بازار) در مدیریت فرصت‌های سیاسی و اقتصا...

Full description

Saved in:
Bibliographic Details
Main Authors: مریم سیفی کار قمی, احسان چیت ساز, لیانگ داپنگ
Format: Article
Language:fas
Published: University of Tehran 2025-11-01
Series:مطالعات کشورها
Subjects:
Online Access:https://jcountst.ut.ac.ir/article_101292_25e53c3984bd2a2d32ae483604422436.pdf
Tags: Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
Description
Summary:با وجود تحقیقات گسترده دربارة رابطة کارآفرینی سیاسی و قدرت، تأثیر بستر سیاسی بر فعالیت‌های شرکتی همچنان نیازمند بررسی دقیق‌تر هست. شرکت‌های بزرگ از طریق اعمال قدرت قهری (لابی‌گری و کمک‌های مالی)، قدرت ترغیبی (تبیین سیاست‌ها)، و قدرت اقتدارگرایانه (تثبیت جایگاه بازار) در مدیریت فرصت‌های سیاسی و اقتصادی نقش کلیدی ایفا می‌کنند. هدف در این پژوهش بررسی نقش قدرت شرکت‌ها در شکل‌دهی به سیاست‌ها و تعامل‌های کارآفرینی سیاسی در بسترهای مختلف سیاسی است. در این مطالعه، تأثیر سه نوع قدرت (قهری، ترغیبی و اقتدارگرایانه) در سطوح شرکتی، صنعتی و مدیریتی بر اقدام‌های سیاسی شرکت‌ها تحلیل شده است. در این پژوهش با تحلیل واریانس بر روی داده‌های شرکت‌های عمومی ایالات متحده در بازة زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹م، تأثیر سطوح مختلف قدرت (صنعت، شرکت، مدیران اجرایی) بر اقدام‌های شرکتی (هزینه‌های لابی و کمک‌های مالی) و اقدام‌های دولتی (قراردادهای دولتی) بررسی شده است. نمونه‌ها بر اساس کنترل شاخه‌های کلیدی دولت‌های دموکرات یا جمهوری‌خواه تقسیم‌بندی شده‌اند. یافته‌ها نشان می‌دهد که عوامل سطح شرکت بیشترین تأثیر را در تبیین اقدام‌های کارآفرینی سیاسی دارند (56 درصد واریانس). پس از آن عوامل سطح صنعتی (13 درصد) و در نهایت عوامل مدیریتی (9 درصد) قرار دارند. تأثیر قدرت شرکت‌ها در بسترهای سیاسی متغیر، به‌ویژه در دولت‌های جمهوری‌خواه، به‌طور قابل‌توجهی افزایش می‌یابد. این نتایج اهمیت نقش شرکت‌ها را در تعامل‌های سیاسی و ضرورت بازنگری در نظریه‌های کارآفرینی سیاسی نشان می‌دهد. این نتایج نشان می‌دهد که کارآفرینی سیاسی به‌طور مستقیم به راهبرد‌های قدرت‌محور شرکت‌ها وابسته است و به درک بهتری از تعامل میان شرکت‌ها و دولت در بسترهای مختلف سیاسی کمک می‌کند. همچنین، این یافته‌ها برای تحقیقات آینده دربارة نقش قدرت در شکل‌دهی به فرصت‌های شرکتی و نظریه‌پردازی کارآفرینی سیاسی پیامدهای مهمی دارد.
ISSN:2980-9193