تبیین نظریه اشارات نسبی در رمان سرزمین خوشحالی اثر رابرت الن جیمیسون

جریان ادبیات معاصر کمابیش از وصف اضطراب و تشویش در زندگی امروزی به سوی شناخت دوباره و رویارویی با آن در حرکت است. نوشتار حاضر نشان می‌دهد که جیمیسون در کولاژ داستانی سرزمین خوشحالی چنین هدفی را منظور کرده؛ لذا اختلاط سبکی و بی‌نظمی روایی رمان وی صرفاً انعکاسی آشنا از ناآرامی‌های فردی، اجتماعی، تاریخ...

Full description

Saved in:
Bibliographic Details
Main Authors: سید محمد مرندی, پریسا فتحعلی
Format: Article
Language:fas
Published: University of Tehran 2022-07-01
Series:پژوهش ادبیات معاصر جهان
Subjects:
Online Access:https://jor.ut.ac.ir/article_86041_8cd70749a3c7207c1217b74a80c155e2.pdf
Tags: Add Tag
No Tags, Be the first to tag this record!
Description
Summary:جریان ادبیات معاصر کمابیش از وصف اضطراب و تشویش در زندگی امروزی به سوی شناخت دوباره و رویارویی با آن در حرکت است. نوشتار حاضر نشان می‌دهد که جیمیسون در کولاژ داستانی سرزمین خوشحالی چنین هدفی را منظور کرده؛ لذا اختلاط سبکی و بی‌نظمی روایی رمان وی صرفاً انعکاسی آشنا از ناآرامی‌های فردی، اجتماعی، تاریخی و سیاسی نیست، بلکه همزمان ترسیم الگویی برای زیستن علیرغم «فقدان» حاصل از این کشمکش‌ها است. روایت رمان که با تنیدن مسائل دنیوی و معنوی و همچنین شخصی و همگانی در قالب‌های نوشتاری متعدد شکل گرفته، سرانجام با دعوت دیگران به کنکاش خلاقانه در هزارتوی داستان‌ها معنا پیدا می‌کند. اینکه در سرزمین خوشحالی مشخصه‌های ادبی همراه با درگیری‌های فردی و اجتماعی مطرح می‌گردد، اما پیش از ترسیم مضمون واگذار می‌شوند، نظریه «اشارات نسبی» فلیکس گتاری را القا می‌کند. بنابراین، تحلیل روایات رمان نشان می‌دهد جیمیسون مواجهه با «فقدان» را در «کثرت» قصه‌های ناتمام و همچنین تجلی «رهایی» را در نگاشتن، تشریح و جمع‌آوری آنها ممکن می‌پندارد.
ISSN:2588-4131
2588-7092